شهید حاج قاسم

ساخت وبلاگ
خاطره: توی فرودگاه دور و بر حاجی شلوغ بود . با همه رو بوسی و احوالپرسی میکرد. نگران شدم!قبل اینکه برسیم پای هواپیما،همراه شدیم. توی اتوبوس هر دو از یک میله گرفتیم . دستش را فشار دادم و گفتم :«حاجی! مواظب باش، یه وقت خدایی نکرده یکی چاقویی داره، اتفاقی می‌افته برات...» گفت:«این مردم خیلی عزیز هستن» بعد با لحن شوخی گفت: «تو که از شهادت نمیترسیدی!» قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم : «حاجی من نگفتم از شهادت میترسم !» صد تا مثل من فدای شما بشه. علی اکبر کریمی باغبابوئیه...
ما را در سایت علی اکبر کریمی باغبابوئیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimialiakbar بازدید : 65 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 16:23